زمان جاری : جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 4:27 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






تعداد بازدید 1411
نویسنده پیام
admin آفلاین



ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57
شب شعر
تاپیک شب شعر

امضای کاربر :

سه شنبه 17 مرداد 1391 - 18:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita & sibar &
admin آفلاین




ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57

پاسخ : 1 RE شب شعر
توکه غریبه نیستی..
دیگر نمیتوانم خودم را به
ان راهی بزنم که نمیدانم کجاست...!!
دلم همان راهی را میخواهد
که تو در امتدادش ایستاده باشی...

امضای کاربر :

سه شنبه 17 مرداد 1391 - 18:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita / sibar /
admin آفلاین




ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57

پاسخ : 2 RE شب شعر
میدانم روزی تو می آیی
به امید آمدنت هر روز
در شهر سرگردانم .....

امضای کاربر :

سه شنبه 17 مرداد 1391 - 19:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
hamed آفلاین




ارسال‌ها : 15
عضویت: 13 /5 /1391
تشکرها : 2
تشکر شده : 11

پاسخ : 3 RE شب شعر


رها شده باشی..

تنها شده باشی…

خیانت دیده باشی

با صدایِ دوستت دارم هر کسُ ناکسی

فقط بغض میکنی…




چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 02:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamed به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
hamed آفلاین




ارسال‌ها : 15
عضویت: 13 /5 /1391
تشکرها : 2
تشکر شده : 11

پاسخ : 4 RE شب شعر
درخت‌ها را می‌تراشند،

و رنگشان می‌کنند،

چه کسی می‌داند،

شاید مداد قرمز من

قلب یک درخت باشد!

چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 02:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamed به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
hamed آفلاین




ارسال‌ها : 15
عضویت: 13 /5 /1391
تشکرها : 2
تشکر شده : 11

پاسخ : 5 RE شب شعر
رابطه ها در دو حالت قشنگ میشن:

اول…. پیدا کردن شباهت ها…

دوم… احترام گذاشتن به تفاوت ها…

چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 02:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamed به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
hamed آفلاین




ارسال‌ها : 15
عضویت: 13 /5 /1391
تشکرها : 2
تشکر شده : 11

پاسخ : 6 RE شب شعر
شب قدر است و من قدری ندارم

چه سازم توشه ی قبری ندارم

ندارم هیچ جز بار گناهی

الهی! یا الهی! یا الهی

مبادا لیلة القدرت سرآید

گنه بر ناله ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد

ولی این بنده ات سامان نگیرد

چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 02:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamed به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
hamed آفلاین




ارسال‌ها : 15
عضویت: 13 /5 /1391
تشکرها : 2
تشکر شده : 11

پاسخ : 7 RE شب شعر
امشب تمام آینه ها را صدا کنید

گاه اجابت است رو بسوی خدا کنید

ای دوستان آبرودار در نزد حق

درنیمه ی شب قدر مرا هم دعا کنید

چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 02:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamed به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
admin آفلاین




ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57

پاسخ : 8 RE شب شعر
در این واپسین لحظه های غریب، دلم از هوای تو دم می زند





برای دمی با تو بودن دلم، به اجبار حرف از غزل می زند

در این لحظه هایی که در هر نفس، سرود خداحافظی خوانده ای

دل من برای وصال تو باز، نت عشق را یک نفس می زند

پس از آن همه آشنایی کنون، نگاهم به پیش تو بیگانه است

وگرنه چرا این نگاهت هنوز،در عشق رارنگ شب می زند؟

میان هجوم ورق های من، مرور خط شعر تو خوش تر است

"ولی دردلم حس پیچیده ایست،که انگارچشمت کلک می زند"

من از قافیه، وزن، آهنگ، شعر، به جز عشق چیزی نفهمیده ام

که در متن اشعار بی وزن من، غروب نگاهت قدم می زند

تو را ای غریبه و ای آشنا، دوباره سه باره ورق می زنم

که زنجیر این فاصله بین ما، درون دلم زنگ غم می زند

امضای کاربر :

جمعه 20 مرداد 1391 - 00:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin آفلاین




ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57

پاسخ : 9 RE شب شعر


خسته ام از آرزو ها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
حظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری




امضای کاربر :

جمعه 20 مرداد 1391 - 00:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin آفلاین




ارسال‌ها : 227
عضویت: 11 /5 /1391
تشکرها : 104
تشکر شده : 57

پاسخ : 10 RE شب شعر
اگر آن ترک شیرازی بـه دسـت آرد دل ما را ... بـه خال هـندویش بخشم سمرقند و بـخارا را



بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافـت ... کـنار آب رکـن آباد و گلگـشـت مـصـلا را



فـغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شـهرآشوب ... چـنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغـما را



ز عشـق ناتـمام ما جمال یار مستغنی اسـت ... بـه آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را



من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم ... کـه عـشـق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را



اگر دشـنام فرمایی و گر نـفرین دعا گویم ... جواب تـلـخ می‌زیبد لـب لعـل شـکرخا را



نصیحـت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند ... جوانان سـعادتـمـند پـند پیر دانا را



حدیث از مـطرب و می گو و راز دهر کـمـتر جو ... کـه کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را



غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافـظ ... کـه بر نـظـم تو افـشاند فلک عـقد ثریا را

امضای کاربر :

جمعه 20 مرداد 1391 - 00:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | شب شعر | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS